پخش روزانهٔ اخبار – ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵
اسرائیل و حماس برای مرحلهٔ دوم آتشبس، شامل خلع سلاح، عقبنشینی نیروها و نظارت بینالمللی بر غزه، آماده میشوند (The Japan News)
ملونی، نخست وزیر ایتالیا، در تماس تلفنی با زلنسکی، رئیس جمهور اوکراینی (یورینی)، قول کمک اضطراری در زمینه انرژی به اوکراین (یورین) را داد (Reuters)
پسر اول آمریکا، دونالد ترامپ جونیور میگوید ممکن است آمریکا از تلاشهای صلح اوکراین (یورین) عقبنشینی کند و از اروپا میخواهد مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرد (Sky News)
قزاقستان و ازبکستان برای تقویت عرضهٔ غذا و ثبات منطقهای، تبادل روزانهٔ قطارهای باری غلات را گسترش میدهند (Kazinform International Agency)
رئیسجمهور آمریکا، ترامپ، میگوید شخصاً ادغام ۷۲ میلیارد دلاری میان سرویس استریم نتفلیکس و شرکت رسانهای وارنر برادرز دیسکاوری را بررسی خواهد کرد؛ اقدامی مهم در حوزهٔ ضدانحصار برای جلوگیری از ایجاد انحصار در بازار پخش آنلاین (Reuters)
آمریکا ضربالاجل سال ۲۰۲۷ را برای واگذاری عمدهٔ نقشهای دفاع متعارف ناتو به اروپا تعیین میکند و هشدار میدهد اگر اروپا توانمندیهای اصلی آمریکا را جایگزین نکند، ممکن است آمریکا از مشارکت در برخی سازوکارهای هماهنگی دفاعی ناتو دست بکشد (New York Post)
رئیسجمهور آمریکا، ترامپ، در جشن «لِقاح مُطَهَّر » فروتنی، ایمان و نقش بانوی متبرک، قدیس مریم (گیاهخوار)، در الهامبخشی به صلح و دیانت در سراسر تاریخ آمریکا را گرامی میدارد (The White House.gov)
با افزایش هزینههای تعطیلات، ارزانتر شدن بنزین و رشد قوی تولید ناخالص داخلی (GDP)، اعتماد اقتصادی ملی بالا رفته و میزان محبوبیت رئیسجمهور ترامپ افزایش مییابد (Daily News)
پس از مراسم اعطای جوایز مرکز کندی در کاخ سفید برای تجلیل از برترین هنرمندان آمریکا، «کلسلی گرامر» بازیگر آمریکایی برندهٔ جوایز که عضو کمیتهٔ انتخاب برندگان بود، رئیسجمهور ترامپ را «یکی از بزرگترین رؤسایجمهور» خواند (Fox News)
سارگوسا [اسپانیا] بهخاطر حملونقل، فضاها و خدمات دیجیتال قابل دسترس برای افراد دارای معلولیت، جایزهٔ «شهر دسترسپذیر ۲۰۲۶» را از کمیسیون اروپا دریافت کرد. شهر والنسیا [اسپانیا] که ۹۶٪ دسترسپذیری شهری برای معلولان دارد بهعنوان مقام دوم معرفی شد، و در حوزهٔ دسترسپذیری برنامهریزی اضطراری برای این افراد، مورد تقدیر ویژه قرار گرفت (European Commission)
یک اقامتگاه تفریحی در چین بهخاطر ارائهٔ «بیدارباش با توله شیر» به مهمانان با موج شدید انتقاد روبهرو شده و بحثهایی دربارهٔ اخلاق حیاتوحش و ایمنی اشخاص-حیوان را برانگیخته است. منتقدان میگویند از اشخاص-حیوان حیاتوحش نباید برای سرگرمی استفاده شود (Vietnam.vn)
درخت کریسمسی که از نظر سیاسی «درست» به نظر میرسد، به دلیل نداشتن عبارت «کریسمس مبارک» و نوشتن پیام «تعطیلات مبارک» در سیدنی [استرالیا] جنجالبرانگیز شده است. منتقدان هشدار میدهند همزمان با افزایش نگرانیها دربارهٔ مهاجرت، کشور در حال از دست دادن بنیانهای اخلاقی و فرهنگی خود است (Newsflare; Daily Mail)
قیمت بنزین در آمریکا در بیشتر ایالتها به زیر ۳ دلار برای هر گالن (۳.۷۹ لیتر) سقوط کرده و برخی پمپبنزینها سوخت را زیر ۲ دلار عرضه میکنند؛ رکوردی در پایینترین سطح چندساله که به همراه کاهش اجارهبها و نرخ پایین بیکاری، به تخفیف گستردهٔ فشار اقتصادی در دورهٔ دولت ترامپ کمک کرده است (The White House.gov)
ازبکستان روز قانون اساسی خود [۸ دسامبر] را با عفو بیش از ۶۰۰ زندانی و آغاز برنامههایی برای کمک به بازپیوستن آنها به جامعه گرامی میدارد (Kazinform International Agency)
یک قایق مهاجران در سواحل کرت [یونان] غرق میشود و دستکم ۱۸ کشته بر جای میگذارد، در حالیکه عبورهای منطقهای رو به افزایش است (Euro News)
سیل اخیر در موزهٔ لوور [فرانسه] نگرانیها دربارهٔ فرسودگی زیرساخت این مجموعه را افزایش داده و کارکنان را به برنامهریزی برای اعتصاب صنفی واداشته است (France 24)
پزشکان میگویند میخک ادویهای گرم و شیرین است که حاوی ترکیبات قوی آنتیاکسیدان و ضدمیکروبی مثل اوژنول است. میخک به هضم کمک میکند، از آسیب سلولی میکاهد و بدون افزودن چربی یا شکر، عمق طعم غنی به غذاهای وگان میبخشد. مقدار کم آن کافی است؛ برای دمنوشها، کاریهای وگان، انواع شیرینیها و غذاهای مخصوص تعطیلات بسیار دلانگیز است. در مقایسه با طعمدهندههای سنگینِ حیوانی، میخک عطر و طعم تند و تمیزِ گیاهی با فواید سبک و گیاهی ارائه میدهد (Healthline)
کارشناسان «طالبی گالیا» را میوهای شیرین، گُلی و بهشدت طراوتبخش میدانند که علاوه بر آبرسانی، ویتامین آ و سی مفید برای پوست، ایمنی و پشتیبانی آنتیاکسیدانی فراهم میکند. گوشت سبک و آبدار آن، جایگزین سالمتری نسبت به دسرهای پرشکر است و شیرینیِ تمیز را بدون چربیِ افزوده ارائه میدهد. چه در سالاد میوه، چه در اسموتی یا برشهای خنک، راهی درخشان و گیاهی برای تغذیهٔ بدن در هوای گرم است (WebMD)
پلیس آولاک (ویتنام) به یک کشتارگاه غیرقانونی یورش میبرد که صدها اشخاص-خوک بیمار را در میانهٔ شیوع تب خوکی آفریقایی، که خطرات بهداشت عمومی را افزایش داده، فرآوری میکرد (Báo Văn Hóa)
استرالیا با آتشسوزیهای مهیب جنگلی در سراسر نیو ساوت ولز (NSW) و تاسمانی دستوپنجه نرم میکند؛ حریقها خانهها را ویران کرده و باعث مرگ یک آتشنشان شدهاند (Reuters)
پژوهشگران گزارش میدهند تنها ۷٪ از باتلاقهای توربِ دستنخوردهٔ اروپا باقی مانده است و این زیستبومها بهدلیل استخراج تورب و تبدیل اراضی به کشاورزی، در بیشتر نقاط قاره بهشدت کاهش یافتهاند (Phys.org)
مردی اهل سنپترزبورگ [فلوریدا، آمریکا] با اتهام اشخاص- حیوانآزاری روبهرو شد، بعداز آنکه مقامها دو شخص- پرندۀ مرده را در خانهاش پیدا کردند، خودش اعتراف کرده عمداً آنها را کشته است (IonTB.com)
در جزایر قناری اسپانیا یک مورد تکراری مسمومیت جمعی اشخاص- گربه کشف شده است؛ چندین عضو یک کلونی اشخاص- گربه مرده یا بهشدت بیمار پیدا شدند و مایع ضدیخ که نوشیدنش برای اشخاص- گربه مرگبار است، در نزدیکی آنها یافت شد (Maspalomas24)
بانویی در بریتانیا، پنج شخص-گربۀ رهاشده را نجات داد پساز آنکه دید رانندهای یک باکس حمل حیوان خانگی را کنار جاده پرت کرد و با سرعت دور شد او آنها را به خانه برد تا گرمشان کند و با انجمن RSPCA (انجمن سلطنتی پیشگیری از خشونت علیه حیوانات) تماس گرفت (Wamiz)
آولاک (ویتنام): مقامات یک مغازه را در حالی یافتند که ۲۶۷ شخص- پرنده حیات وحش را برای فروش نگه میداشت و حالا با پیگرد رسمی قانونی از سوی مقامها روبهرو است (Báo Sức khỏe và Đời sống)
شرکت نوآفرین محبوب برزیلی 'هتل این باکس' اتاقهای هتلی ماژولار، جمعوجور و سلفسرویس (هتلهای خیلی کوچک/میکروهتل) درست در کنار بزرگراهها میسازد که جایگزینی برای سرویس اجاره خانه 'اِیربیانبی' ارائه میدهد (NYCWeeklyrooms)
فروشگاه 'کاستکو' اکنون واحدهای مسکونی قابلحمل 'سیمکس' را در آمریکا میفروشد و سرپناههایی نوآورانه، بادوام و قابلحمل ساخته است (NYCWeeklyrooms)
ازبکستان یک طرح انرژی تجدیدپذیر ۹.۴۶ میلیارد یورویی را برای تأمین تقاضای برق و کاهش انتشار گازهای گلخانهای آغاز کرده است، با سرمایهگذاری خارجی از چین، فرانسه و کشورهای خلیج فارس (Euro News)
شرکت هلندی 'گراندفریج' یخچالهای زیرزمینیای نصب کردند که به برق نیاز ندارند و با استفاده از خاک، غذا را بهطور طبیعی خنک نگه میدارند (Thelearnearn)
دادخواستی در بریتانیا از شورای شهر ریچموند خواست که پذیرایی رویدادها را وگان کند تا انتشارها گازهای گلخانهای را کاهش داده و ثبات را تقویت کند، و به پژوهش دانشگاه آکسفورد درباره منافع عظیم زیستمحیطی رژیمهای وگان اشاره دارد (Richmond Nub News)
تحلیل: کودکان هند محرک رونق گرایش به اسنکهای وگان هستند؛ آنها تندرستی را با راحتی تلفیق کرده و درحال عادی سازی غذاخوردن گیاهمحور در زندگی روزمره هستند (PlanetFood.News)
داوطلبان AMURT (تیم امداد جهانی آناند مارگا) در جامائیکا، با اعزام سریع امداد به توفان ملیسا پاسخ دادند و غذای گرم گیاهی، کمکرسانی و حمایت عاطفی رساندند (Jamaica Gleaner)
امارات متحده عربی در چارچوب عملیات 'شوالیه شریف ۳' یک کاروان بزرگ کمک زمستانی به غزه ارسال کرد، شامل چادر، بخاری و لباس گرم برای خانوادههای آسیبپذیر در سرمای شدید (Gulf News)
دولت رئیسجمهور ترامپ، ۶۲ هزار کودک مهاجر را نجات داده است؛ کودکانی که پساز عبور به تنهایی از مرز، در دورۀ دولت بایدن، گرفتار قاچاق، کار اجباری و سوءاستفاده شده و صدها هزار نفرشان گم شده بودند (NewYork Post)
بنگلادش اقدامات کامل عقیمسازی نَر و ماده اشخاص- سگ را برای حفاظت از اکوسیستم جزیره سنت مارتین آغاز کرد (The Financial Express)
ایالت ورمانت [آمریکا] زیرگذرهای ویژه در بزرگراهها ساخته است تا از اشخاص- دوزیست محافظت کند و با این کار، تلفات جادهای آنها را در زمان مهاجرتهای فصلی بیش از ۸۰٪ کاهش داده است (AZ Animals)
آنها من را برای عمل آماده میکنند، سرم (لوله تزریق وریدی) را وصل میکنند من را روی برانکارد در راهرو میبرند. من را روی تخت جراحی سُر میدهند. به سمت راست نگاه کردم و ناگهان، عیسی آنجا ایستاده بود، کاملاً فیزیکی. و انگار دیگر همهچیزِ محو شد. هیچکس دیگری در اتاق نبود و من نگاه میکردم و واقعاً گیج شده بودم. با خودم فکر میکردم: «اینجا چه خبر است؟» بعد با خودم فکر کردم: «من مُردم؟» فکر میکردم، میدانید، شنیده بودم که وقتی بعضیها میمیرند، خود راشناور بالای بدنشان میبینند و با خودم میگفتم: «من چنین چیزی را تجربه نکردم، پس لابد نمردم. اما پس چه خبر است؟» انگار رویا نبود، بیشتر مثل واقعیتی پررنگتر و قویتر بود. و از همان لحظهای شروع شد که عیسی آنجا ایستاده بود. همهچیز فرق کرده بود. پدر آمریکایی و مربی باسابقه، مایک مککینزی تعریف میکند چطور روی تخت عمل جراحی مُرد، با حضرت عیسی (گیاهخوار) ملاقات کرد و شهر درخشانی را در بهشت به او نشان دادند.
بعد از یک روز بازی بیسبال با پسرهای کوچکترش، مایک دچار حالتی شبیه آنفلوآنزا شد - خیلی سریع تبدیل به تب، دلدرد و ضعف شدید شد. او به اورژانس رفت؛ پرستار متوجه شد دمای بدنش ۴۰.۱ درجه است و آزمایشها نشان داد که آپاندیسش احتمالاً چند روز قبلتر پاره شده بود. وقتی او را به سرعت به اتاق عمل بردند و روی تخت باریک جراحی منتقل کردند، ناگهان حضرت عیسی را دید که کنار ایستاده، واقعیتر از هر چیزی که تابهحال تجربه کرده بود. مایک شگفتزده شده بود که حضرت عیسی چقدر با تصاویر دوران کودکیاش فرق داشت و از شدت محبتی که از او ساطع میشد.
رنگ پوستش خیلی تیرهتر از آن چیزی بود که من در کودکی دیده بودم. تقریباً شبیه یک مرد عرب به نظر میرسید. ردای سفید به تن داشت، موهای قهوهای موجدار، و چشمهای تیرۀ سبز مایل به آبی و وقتی آن چشمها به چشمهای من نگاه کردند، انگار به درون روحم نگاه میکرد. میتوانستم این محبتی را که از این مرد ساطع میشد حس کنم؛ همین بود که قانعم کرد او عیسی است. همهچیز در وجود 'او' عشق را میتاباند. دستش را دراز کرد و گفت، «میخواهم دعایت را اجابت کنم.» فوراً ربطش را نفهمیدم، اما فکر کردم، «بچه که بودم دعا میکردم عیسی بهشت را نشانم دهد.»
وقتی مایک دست حضرت عیسی را گرفت، ناگهان خود را در چشماندازی درخشان و سفید دید که کمکم به جهانی بهشتی باشکوه گسترش یافت. دستم را دراز کردم، دستش را گرفتم. بلافاصله، هر دو روی تپهای ایستاده بودیم. همهچیز دور و برم سفید بود، شبیه سفیدترین سفیدی که در عمرم دیدهام. تقریباً چشم را میزد. ولی پاهایم را دیدم پابرهنه بودم. هنوز همان لباس خواب تنم بود، همان لباس جراحی. و حواسم آنقدر تیز شده بود که میتوانستم تکتک تیغههای علف زیر پایم را بشمرم، میتوانستم تکتک آنها را حس کنم. سعی میکردم چشمهایم را با این سفیدی تطبیق دهم که بتوانم ببینم. نگاه میکردم، سمت راستم سفیدی دیگری بود، روشنتر، ولی این یکی شبیه نور، به آن نور نگاه کردم و در دل گفتم، «وای، چقدر خوب است.» یکدفعه از آن نور پرتوهای نوری بیرون آمدند. یکی از آنها صاف سمت سرم میآمد. دقیقاً وسط پیشانیم خورد و همزمان یک جور صدای وزوز آرام میداد، همانطور که از من رد میشد، و من را تا نوک انگشت پایم گرم کرد.
بعد، پرده از جلوی چشمهای مایک کنار رفت و چشمانداز وسیعی آشکار شد. آن سفیدی، هرچه بود ـ مه یا پرده ـ کنار کشیده شد و حالا داشتم به این منظرۀ فوقالعاده زیبا نگاه میکردم. دیدم روی تپهای ایستادهام. پایین پایم گلهای کوچک بسیاری بود با رنگهای پاستلی، بنفش، زرد، نارنجی، صورتی و واقعاً زیبا. و تکان میخوردند، انگار داشتند با باد میرقصیدند، ولی بادی نبود. و بعد پایین این تپه، آن سفیدیای که از جلویم کنار رفته بود حالا در دره نشسته بودم و شهر بسیار بزرگی آن پایین بود، ولی فقط میتوانستم پشتبامها را ببینم. گنبد طلایی خیلی بزرگی بود، شبیه گنبد مجلس و چند گنبد طلایی کوچکتر هم بود. یعنی این شهر بسیار بزرگ بود، انگار فرسنگها کشیده شده بود. و چند چیز سفید دیگر از وسطش بیرون زده بود، تقریباً مثل برج ناقوس کلیسا، مثل منارهها. پشت آن شهر کوه دیگری پر از درختهای کاج بود. و بالای آن، قشنگترین غروبی که در عمرم دیدم.
پرتوهای بیشتری از نور روی دره پرواز میکرد و روی نوک درختها مانند انفجارهای بلوری میترکید. یکی از آنها رفت و نوک یکی از درختها را زد انگار الماسی رویش بود، چون وقتی به نوک درخت خورد، به صدها رگه ریز نور تبدیل شد و خیلی زود کل کوه روشن شد. انگار نمایش بزرگ و عظیم آتشبازی بود، ولی همه سفید، سفید درخشانِ فلورسنت.
بعد حضرت عیسی دوباره صحبت کرد. وقتی برگشتم و به نوری نگاه کردم که پرتوها از آن میآمد، عیسی به من گفت، «این جلال و شکوه خداوند است.» و همین که این را گفت، زانوهایم سست شد و دیگر نتوانستم… روی زانو افتادم. و همان لحظهای که زانوهایم به زمین خورد، دکترها به من شوک دادند و مرا برگرداندند.
مایک با صدای دکتری که اسمش را میپرسید به هوش آمد. مانیتور قلب کناری نشان میداد که قلبش از کار ایستاده بود. بعداز عمل، حتی جراح هم اعتراف کرد زنده ماندنش یک معجزه بوده است. جراح داخل آمد. به من گفت، «این بدترین موردی بود که درعمرم دیدم.» گفتم، «شوخی میکنی!» و دوباره برگشت گفت، «بدتر از این هم دیدم، ولی آنها زنده نماندند.» گفت، «مورد تو بدترین موردی بود که دیدم و بیمار زنده ماند.»
روزهای بعد، مایک برای گفتن آنچه دیده بود تقلا میکرد. هربار میخواست برای همسرش تعریف کند، زیر گریه میزد. بعدش دگرگونی عمیقی در نگاهش به خدا، به بهشت و به دنیا به وجود آمد. فکر میکنم آن واقعاً شروع یک رابطه با عیسی بود. خودم را به نوعی مسیحیِ یکشنبهای توصیف میکردم. یکشنبهها کلیسا میرفتم ولی واقعاً چیزی متوجه نمیشدم.
بعداز آن اتفاق، فهمیدم آن شخصی حقیقی است، یک آدم واقعی. این همهچیز را دربارۀ بهشت، هرچیزی که میدانستم یا فکر میکردم میدانم، تغییر داد و با خودم گفتم شاید واقعاً همین حالا هم یک جای فیزیکی باشد. خدا میتواند از ما پنهان کند؛ یعنی خدا هر کاری بخواهد میتواند بکند.
حتی چیزهای کوچک ـ مثل یک موز ـ برایم به نشانههای شگفتآور خلقت خدا تبدیل شد. دوازده روز در بیمارستان بودم، حدود ۱۵ کیلو وزن کم کرده بودم. برای همین، از داشتن آن موز خیلی خوشحال بودم. وقتی داشتم پوست موز را میکندم، انگار خلقت خدا مثل یک تُن آجر به سرم خورد و زیر گریه زدم. و فکر میکردم: «دارم چیزی میخورم که از دل زمین، از خاک، هزاران کیلومتر آنطرفتر رشد کرده و قرار است کمک کند دوباره سالم باشم.» گویی ارزش آن خلقت مرا به یکباره تحت تاثیر قرار داد.
مایک حالا بقیه را تشویق میکند از خدا بخواهند تا خود را به آنها نشان دهد. الان همیشه به مردم میگویم از خدا بخواهید خودش را به شما آشکار کند و خدا این کار را میکند. ولی صبور باشید، چون اجابت این دعا۴۰ سال طول کشید. اما ۴۰ سال بخاطر خدا چیزی نیست؟
مایک دیگر از مرگ نمیترسد. در واقع، مشتاق است بازهم همانجا با حضرت عیسی روی آن تپه ملاقات کند. وقتی بمیرم، بهنظرم عیسی بالای همان تپه سراغم میآید و میگوید، «بیا برویم چیزهایی را ببینیم که آن روز نتوانستی ببینی. بیا کمی در شهر بچرخیم، خودم راهنماییت میکنم.» ولی همیشه [به مردم] میگویم، «اما نه امروز، هنوز نه. چون هنوز زندگی بسیاری برای زیستن هست.» (Coming Home)
سخن برتر روز: «فکر نمیکنم معیار سنجش یک تمدن، بلندی ساختمانهای بتنیاش باشد، بلکه این است که مردمش تا چه حد یاد گرفتهاند با محیط و با همنوعانشان ارتباط برقرار کنند.» - سان بِر، شفابخش و نویسندۀ اقوام اولیه چیپِوا